loading...
ولايت و دهه فجر
رويا فرهادي بازدید : 5 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)

 

شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام و تردید نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب پروردگار منان به این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است.

 تئوری انقلاب و چرائی آن از مباحث مهم در حوزه جامعه شناسی سیاسی بوده و متفکرین بسیاری روی این موضوع اندیشیده و نمی توان عالم سیاسی را یافت که در باب شورشهای اجتماعی سخن نگفته و آن را مهم نشمرده باشد. انقلاب در ذات جریانهای سیاسی عالم جلوه کرده ، نضج یافته و ظهور می کند.

 علل و اسباب نهضتهای اجتماعی از دیدگاههای مختلف فکری متفاوت و قابل توجه می باشد. لذا در این خصوص نظریه های مختلفی تاکنون ارائه گردیده است. شکاف طبقاتی ، آزادی خواهی ، آرمانگرائی ، انگیزه های سیاسی ، تغییر وضع موجود از جمله دلائل انقلابها شمرده شده است.

 ماهیت سیاسی و مادی حرکتهای توده ای علیه وضعیت مستقر نکته مهمی بوده که در اکثر آثار اندیشمندان به آن پرداخته شده است.

 شهید مطهری در کتاب گرانسنگ پیرامون انقلاب اسلامی ضمن نقد دیدگاههای مادی ((چرائی انقلاب)) معتقد است : (( انقلاب هنگامی می تواند انسانی باشد که ماهیتی آزادی خواهانه و ماهیتی سیاسی داشته باشد نه ماهیت اقتصادی))

 عموم نظریه پردازان انقلاب ، قبل از نهضت سال 57 ملت ایران روی دو نکته تمرکز کرده اند. شورشها و تغییرات وسیع در ساختار قدرت در هر منطقه ای یا بخاطر جنگ طبقاتی بوده تا سبب استیلاء گروه جدیدی شود که در این صورت ریشه های اقتصادی می داشت یا انگیزه های سیاسی برای رسیدن به آزادی های بیشتر و حقوق اجتماعی فراتر از آنچه تاکنون بوده باعث سرازیر شدن مردم به خیابانها و ایستادن در مقابل نظام سایسی مستقر گردیده است.

 شهید مطهری شقّ سومی هم مطرح می نمایند و آن قیام برای باورهای عمیق دینی است. ایشان معتقد است در کنار انگیزه های اقتصادی و سیاسی ، انسانها حاضرند برای اعتقادات خود نیز به پا خیزند.البته پرواضح است که می توان شکلی از انقلاب را در نظر گرفت که در آن یک ، دو و یا هر سه انگیزه را یافت. در تحلیل و تفسیر انقلاب کسانی هم هستند که به تک عاملی اعتقاد دارند مثلاً صرفاً عامل اقتصاد را در شورشها و تغییرات اجتماعی دخیل می دانند. گروهی نیز بر غیر قابل جمع بودن این سه عامل یعنی اقتصادی سیاسی و ایدئولوژی پایبندند.

 استاد مطهری نیز چون حضرت امام (ره) معتقد است : (( انقلاب ایران به اعتراف بسیاری یک انقلاب مخصوص به خود است. یعنی برای آن نظیری در دنیا نمی توان پیدا کرد.))

 دکتر داوری نیز چنین باوری دارد آنجا که می گوید : (( فهم ماهیت انقلاب ما برای ناظران بیگانه آسان نیست ، زیرا چنین انقلابی در طبقه بندی های مرسوم و موجود عنوان نشده و رسمیت نیافته است.))

 ملاحظه می فرمائید که با توضیحات بالا جمله کلیدی حضرت امام (ره) که فرمودند : ((شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جداست)) از فهم عمیق و شناخت دقیق حضرت ایشان نسبت به چیستی حرکت ملت ایران حکایت دارد.

 ديدگاههاي برخي از انديشمندان غرب معاصر با انقلاب اسلامي نيز بس خواندني است. اسكاچپل كه يك ساختار گراست چند سال قبل از انقلاب اسلامي ايران در كتاب «دولتها و انقلابهاي اجتماعي» ضمن تاكيد بر عوامل ساختاري در تفسير انقلابها، ضمن رد نقش انقلابيون در گسترش ايدئولوژي معتقد است:« انقلابها ساخته نمي شوند بلكه بوجود مي آيند.»

 گفتني است در رهيافت ساختارگرائي، عامليت و نقش سوژه نفي و اولويت با ساختارها و نظامها است. به عبارتي انسان در يك ساختار «بي نقش» است و اراده او موضوعيت ندارد.

 جالب اينكه اسكاچپل در سال 1982 يعني سه سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي در مقاله اي با عنوان « دولت تحصيلدار و اسلام شيعي در انقلاب ايران»با توجه به آشكار بودن نقش اراده، آگاهي، رهبري و انديشه در انقلاب، نظريه قبلي خود در تحليل انقلاب اسلامي را پس گرفته و نوشت:« اگر در دنيا تنها يك انقلاب، آگاهانه ساخته شده باشد آن انقلاب، انقلاب ايران است.»

 هرچند وي در اين مقاله مفروضات رهيافت ساختار گرائي را نادیده نگرفته ولي حداقل انقلاب اسلامي ايران را مستثني كرده و اين يك نقيض براي آن نظريه است كه طبق ديدگاه پوزيتيويستها، ابطال پذيري آن را به بوته نقد سپرده است.

 نیکی کدی از جمله افرادی است که در خصوص ایران صاحب مقاله و تالیفاتی است در جائی اعتراف می کند که:«این انقلاب با الگوها و انتظارات مطلعین از اوضاع ایران سازگار نبود.»

 دکتر اخوان هم که از محققان پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی است در کتابی تحت عنوان « ایدئولوژی انقلاب اسلامی» سعی کرده این فرضیه را اثبات کند که :« دگرگونیها و پتانسیل درونی اسلام شیعی از یکسو و شرائط عینی جامعه از سوی دیگر، عوامل موثر در مکتبی شدن تشیع و برتری آن در مقام ایدئولوژی مسلط بسیج مردمی در انقلاب اسلامی ایران بوده اند.»

 همانگونه که استاد مطهری بعنوان یکی از پایه گذاران فکری انقلاب اسلامی بیان می دارد علاوه بر نیازهای مادی و سیاسی بشر، انسان برای تغییرات اجتماعی و انقلابهای سیاسی به چیزی بالاتر هم می تواند دست زند و آن ایدئولوژی است. وی عامل سوم و اثرگذار ایدئولوژی را چنین می شکافد: «عامل سوم ایجاد انقلابها، عامل آرمانخواهی و عقیده طلبی است. انقلابهای اصطلاحاً ایدئولوژیک. اینگونه انقلابها، جنگ عقائدند نه جنگ اقتصادی در مظهر عقاید.»

تفسیر استاد مطهری از این آیه«قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَأُخْرَی کَافِرَةٌ » (همانا برای شما در دو گروهی که [در بَدر]برخورد کردند نشانه [بزرگ از قدرت خدا] بود; یک گروه در راه خدا پیکار می کردند، و گروه دیگر کافر بودند) (آل عمران/13)

 این چنین است که ماهیت جنگ مسلمانان عقیدتی است ولی آیه نمی گوید که کفار هم در راه عقیده(حتی عقیده باطل) جنگیدند. چون ابوسفیان به بتها هم اعتقاد نداشت. و در واقع از منافع خودش دفاع می کرد

 فوکو نظریه پرداز پست مدرنیسم و همچنین یکی از واضعان رهیافت گفتمان انتقادی در جریان انقلاب اسلامی به ایران سفر کرده و از نزدیک اتفاقات آن را دیده و مقالاتی را نیز منتشر کرده است.

 فوکو در خصوص ریشه یابی علل وقوع انقلاب اسلامی ایران معتقد است که این انقلاب نمی تواند با انگیزه های اقتصادی و مادی صورت گرفته باشد...ریشه این انقلاب را باید در جائی دیگر جستجو کرد. رهیافت گفتمان ناظر بر معنی دار بودن اجزاء یک مجموعه بصورت ترکیبی است تا یک گفتمان شکل گیرد. به عبارت دیگر نظریه گفتمان با نقش معنادار رفتارها و ایده های اجتماعی در زندگی سیاسی سر و کار دارد.

 این نظریه پرداز فرانسوی سال 57 برای درک انقلاب ایران به تهران سفر کرده و حتی اقدام به مصاحبه و گفتگو با آحاد مردم انقلابی می نماید و در نهایت به ابعاد معنوی زندگی سیاسی ایرانیان می پردازد.

 مفهوم معنویت گرائی سیاسی ، بن مایه تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران را تشکیل می دهد بدین ترتیب فوکو انقلاب اسلامی ایران را انقلابی فرامدرن خوانده است.

 از مشخصه های فرا مدرنیسم می توان به انتقاد از فراروایتها، بنیاد ستیزی و جوهر ستیزی اشاره کرد. و در این راستا می توان انقلاب اسلامی را فریاد بلندی به فراروایتهای آریامهری دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ، ساختارهای پوسیده ناسیونالیسم و مقابله با دین ستیزی پهلوی دانست.

 بدین ترتیب در می یابیم که چیستی انقلاب ایران و ماهیت ایدئولوژیکی آن از آنچه غربیها تاکنون فکر می کردند کاملاً متفاوت است. و جالب تر اینکه خود ایشان به آن اعتراف دارند. آنچه در این سی و چهار سال پس از وقوع انقلاب اسلامی در باب معرفت شناسی نسبت به آن در غرب فکری گذشته نیز قابل تامل است. آنچه مراکز دانشگاهی و مجموعه های مطالعاتی اروپایی و آمریکایی روی آن تمرکز کرده و سخت در پی کشف رمز آن می باشند. قدرت معنویت و یا به تعبیر صحیح تر اسلامیت این نظام و نسبت آن با جمهوریت است. دمکراسی دینی ، خواب آشفته مبلغین لیبرالِ دمکراسی است. اقتصاد و سیاست بدون معنویت ، عدالت و دین مداری دیگر نمی تواند انسان تشنه حقیقت امروز را سیراب سازد.

 باز می گردیم به چند جمله اول یادداشت، آن تحفه الهی و هدیه غیبی که امام عزیز ما آن سفر کرده عشق، آن را از جانب پروردگار منان دانسته ، آری ملت ایران را دگرگون کرده ، وضعیت جهان اسلام را متغیر ساخته و نقشه فکری، سیاسی عالم را به هم ریخت.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 15
  • بازدید کلی : 133