در دنيايی كه تفكر ليبرال دموكراسي، بهعنوان يكي از گفتمانهاي مطرح در جهان، متفكران و دانشمندان غربي را واداشته بود که آنرا تنها راه پيشروي ملتها بدانند و دين را كاملاً براساس آن، از صحنه سياست كنار بزنند و تقريباً اين باور را ايجاد کنند كه دين، توانایی اداره جوامع بشري را ندارد، حكومتي ديني در ايران اسلامي، بر پايه ولايت فقيه، به رهبري فقيه فرزانه، حضرت امام خميني; شكل گرفت و همه تئوريهاي غرب را نقش بر آب كرد، بهگونهایکه جهانيان به يكباره با مشاهده قدرت دين، پیبردند كه در جامعه امروزي، دين نيز حرفي براي گفتن دارد و ميتواند با شناخت كامل روح و روان و نيازهاي جسمي و دنيوي انسان، جوامع بشري را به سوی سعادت رهنمون سازد.
«امروز، الگوي نظام حكومتي اسلامي در پرتو اصل ولايت فقيه، در جهان بشري عموماً و در عالم سياست خصوصاً شكل گرفته و نشاني كامل از استقلال، آزادي و پويايي طريقت [و] كمال انسانها را در خود دارد. لذا شايسته است كه امت بزرگ اسلام، آن را با دقت و درستي بيابند تا ضمن به تحقق رساندن آن در جامعه، بهعنوان امت وسط، الگوي زيباي اسلامي را به جهان بشري معرفي [کنند] و از اين طريق، زمينهساز حكومت جهاني شمس ولايت و سپهر امامت، يعني حضرت خاتم الاوصياء، مهدي موعود4 باشند» .
يك انقلاب زماني به پيروزي خواهد رسید كه سه ركن مهم آن، يعني وجود ايدئولوژي قوي و همهجانبهنگر، وجود رهبري قاطع و عادل و مقبول و نیز حضور پررنگ و قوي مردم، حاصل شود. ازاینرو، در انقلاب اسلامي ايران، ايدئولوژي این انقلاب، برگرفته از اسلام ناب محمدي و قيام سالار شهيدان، حضرت امام حسين7، بر پايه ولايت فقيه، شكل گرفت. رهبري قاطع و مصمم حضرت امام خميني; كه مورد پذيرش آحاد ملت بود، به عنوان رکن دیگر این انقلاب، در رأس این هرم قرار داشت و ركن سوم این انقلاب نيز حضور مردمی بود كه با ايثار جان و مال خود، در به ثمر رسانيدن انقلاب اسلامي ايران نقش اساسي داشتند.
حضرت امام خميني; در عصر غيبت، حكومت اسلامي را با پشتوانه مردم مسلمان ايران پايهگذاري كرد و نوع حكومت را جمهوري اسلامي ناميد.